31تیر ماه 93
جوج.ی من عاشق مارش مالوس.دیشب قبلاذان امیر داشت میرفت بیرون.پیشی خونه ماهم که در این مواقع (نرم نرم)اگه جواب نداد با جیغ و گوله گوله اشک میره بیرون. روزبه کاملا میدونه طاقت امیر نسبت به گریه هاش کمه. خلاصه رفت. رفتن واسه افطار من نون خریدن و ..... .موقع برگشت با ی پفک گنده و سرو صورت نارنجی ی ، نونم زیر بغلش پله هارو اومد . افطار دور هم خوردیم. من و روزی یکم دنبال بازی کردیم. مگه این جوجو میذاره من tv ببینم. دیگه از کارای این اتیش پاره بگم که این نیمکت ناهارخوری از دست روزبه اسایش نداره.میکشونه پای اپن ، پای ظرفشویی ، پای پنجره. دیشب رو بگو!!! نیمکتو کشیده پای یخچال ، اب خورده . لیوان تو دستش ، دوباره نیمکتو کشیده&nbs...